کد مطلب:312265 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

حسین تنهای تنها
«عباس بن علی (ع) در واپسین لحظه های زندگی، سیدالشهدا (ع) را به یاری طلبید و فرمود: «ادركنی؛ مرا دریاب». سیدالشهدا (ع) به سوی او حركت كرد. و زمانی كه در كنار آبراه بدن او را یافت گریست و این چنین سرود:



تعدیتم یا شر قوم ببغیكم

و خالفتم دین النبی محمد



اما كان خیر الرسل اوصاكم بنا

اما نحن من نجل النبی المسدد



اما كانت الزهرا امی دونكم

اما كان من خیر البریة احمد



لعنتم و اخزیتم بما قدجنیتم

فسوف تلاقوا حر نار توقد [1] .



نیز نوشته اند: آن گاه كه عباس (ع) به شهادت رسید، امام حسین (ع) بر بالین او فرمود: «الآن انكسر ظهری و قلت حیلتی؛ اكنون كمرم شكست و كم توان شدم.» [2] در این گفتار سید مظلومان، اوج مصیبت و شدت ناراحتی او در شهادت عباس (ع) دیده می شود. گویا حضور عباس (ع) عامل پایداری و استقامت امام حسین (ع) و راهی برای



[ صفحه 114]



رهایی از آن همه دشواری های سهمگین بوده است كه اكنون با شهادت او راه چاره بر سیدالشهدا (ع) بسته می شود و پشت آن بزرگوار خمیده می گردد.

برخی مقاتل نگاشته اند: آن گاه كه عباس (ع) برادر خود را به یاری خواست، سیدالشهدا (ع) به شتاب به سوی او حركت كرد و از هر طرف با دشمن می جنگید [3] و در آن حال می فرمود: «این تفرون و قد قتلتم اخی؛ به كجا می گریزید، در حالی كه برادرم را كشتید!» [4] .

از این گفتار نیز همان ندای مظلومیت كه از گفته ی پیشین به گوش رسید، شنیده می شود.

پاره ای مقاتل گزارش كرده اند: امام حسین (ع) پس از شهادت عباس (ع) جنازه ی او را به خیمه گاه باز آورد [5] ولی به نقل برخی دیگر از متون، امام حسین (ع) بدن مبارك عباس (ع) را در همان محل شهادت بر جای گذارد و به تنهایی به خیمگاه بازگشت [6] .

بر اساس تحقیق مرحوم سماوی در «ابصار العین» سه تن از یاران امام حسین (ع)، یعنی عباس بن علی (ع)؛ علی بن الحسین (ع)؛ عبدالرحمن بن عمیر، چندان زخم بر بدن داشتند كه درباره ی آنان این جمله نقل شده است: «فقطعوه بسیوفهم اربا اربا؛ آنان را با شمشیرهایشان تكه تكه كردند.» [7] بر این اساس پذیرفتنی است كه رها كردن بدنی پاره پاره در حال هجوم دشمن و نیز با وجود فاصله ی مكانی تا خیمه گاه، نقل نزدیك تری به واقع باشد؛ به ویژه آن كه بارگاه قدسی آن پرچمدار شهید اكنون نیز از دیگر شهدای كربلا جداست، و این خود می تواند قرینه ای بر صحت این نقل باشد.



[ صفحه 115]



ابومخنف ماجرای پس از شهادت عباس (ع) را این گونه گزارش كرده است:

امام حسین (ع) جنازه عباس (ع) را به خیمه باز آورد و به شدت گریست، چندان كه تمامی آنان كه در آن جا حضور داشتند گریستند و سپس فرود: «جزاك الله من اخ خیرا، لقد جاهدت فی الله حق جهاده؛ خدا تو را در برادری جزای خیر دهد. در راه خدا به حقیقت جهاد مجاهدت كردی.» [8] سپس حضرت زینب ناله و زاری كرد و فرمود «وا اخاه، وا عباسا، وا قلة ناصراه، واضیعتاه من بعدك؛ وای برادرم، وای عباسم! آه از بی پناهی، آه از رنج بی تو بودن!»

امام حسین (ع) در تأیید كلام زینب (ع) فرمود: «ای و الله من بعده واضیعتاه و انقطاع ظهراه؛ آری، به خدا قسم، بعد از او وای از اندوه، آه از شكستن كمر!» سپس گریست و زنان نیز بسیار گریستند. آن گاه امام حسین (ع) چنین سرود:



اخی یا نور عینی یا شقیقی

فلی قد كنت كالركن الوثیق



ایا ابن ابی نصحت اخاك حتی

سقاك الله كاسا من رحیق



ایا قمرا منیرا كنت عونی

علی كل النوائب فی المضیق



فبعدك لاتطیب لنا حیاة

سنجمع فی الغداة علی الحقیق



الا لله شكوائی و صبری

و ما القاه من ظماء وضیق



سپس فرمود: «وا اخاه، وا عباساه، وا مهجة قلباه، وا قرة عیناه، وا قلة ناصراه، یعز و الله علی فراقك؛ وای برادرم، وای عباسم، وای جان دلم، وای از نور چشمم، وای از بی یاوری و تنهایی. به خدا قسم، فراق تو بر من سنگین می آید.» بعد از آن دوباره گریست تا آن جا كه از هوش رفت [9] .

امام حسین (ع) پس از آن كه بدن پاك عباس (ع) را در كنار آبراه فرات رها كرد، با



[ صفحه 116]



چشمی گریان و قلبی شكسته به خیمه بازگشت و فرمود:

«اما من مغیث یغیثنا؟ اما من مجیر یجیرنا؟ اما من طالب حق ینصرنا؟ اما من خائف من النار فیذب عنا؛ آیا كسی نیست به فریادمان برسد؟ آیا كسی نیست كمكمان كند؟ آیا حق طلبی نیست یاریمان كند؟ آیا كسی نیست كه از عذاب خدا بترسد و از ما حمایت كند؟» سپس سكینه از پدر جویای حال عباس (ع) شد و حضرت او را از شهادت عمویش آگاه كرد. در این هنگام حضرت زینب فریاد زد: «وا اخاه، وا عباساه، وا ضیعتا بعدك!» و زنان همراه حسین (ع) گریستند و سیدالشهدا (ع) فرمود: «وا ضیعتا بعدك!» [10] .

از بخش های گوناگون این نقل مشهور، آنچه در شرح تنهایی سیدالشهدا (ع) و نقش عباس (ع) در پایداری امام حسین (ع) و اعتماد زنان و كودكان به او گفتیم، به خوبی به دست می آید، همچنین این نكته روشن می شود كه عباس (ع) یكی از آخرین یاران امام حسین (ع) است كه به شهادت رسیده است، به ویژه آن كه اكثر متون تاریخی پس از شهادت عباس (ع) موضوع مبارزه و جنگ امام حسین (ع) و شهادت او را بدون فاصله [11] یا پس از نقل شهادت تنی چند از هاشمیان [12] نقل كرده اند [13] .

سروده ی مرحوم ازری در این باره بسیار خواندنی و گریستنی است:



الله اكبر ای بدر خر عن

افق الهدایة فاستشاط ظلامها



فمن المعزی السبط سبط محمد

بفتی له الاشراف طأطأهامها



الیوم سار عن الكتائب كبشها

الیوم غاب عن الصلوة إمامها





[ صفحه 117]





الیوم آل الی التفرق جمعها

الیوم حل علی البنود نظامها



الیوم نامت اعین بك لم تنم

و تسهدت اخری فعز منامها



أشقیق روحی هل تراك علمت اذ

غودرت و انثالت علیك لئامها



ان خلت طبقت السماء علی الثری

او دكدكت فوق الربی اعلامها



لكن اهان الخطب عندك اننی

بك لاحق امر قضی علامها



الله اكبر! چه ماه تمامی از افق هدایت فرو افتاد و تاریكی غالب گشت.

كیست كه دلداری نواده ی محمد دهد، در مرگ جوانمردی كه همه ی سروران را پیش او سر فرود آمد.

امروز پهلوان لشكر دور شد از آن و امام نماز به نماز حاضر نگشت.

امروز جمعیت ما به پریشانی گرایید و امروز نظام فوج ها گسیخته شد.

امروز خوابید چشم هایی كه از ترس تو نمی خوابید و چشم های دیگر بیدار ماند و خواب برای آنان دشوار گشت.

ای پیوند جان من، هیچ دانستی كه وقتی افتادی و فرومایگان و دونان بر تو ریختند.

من پنداشتم آسمان بر زمین افتاد و كوه های روی زمین از هم ریخت.

لكن كار دشوار را آسان می گرداند این كه من به زودی به تو خواهم پیوست. حكم پروردگار دانا این است [14] .



[ صفحه 121]




[1] بحارالانوار، ج 45، ص 40؛ عوالم العلوم، ج 17، ص 284؛ الدمعة الساكبة، ج 4، ص 322. ترجمه ي اين اشعار و نكات و پيام هاي امام حسين (ع)، در گفتار اول از فصل سوم همين كتاب آمده است.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 42؛ اللهوف، ص 49؛ عوالم العلوم، ج 17، ص 284.

[3] موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، ص 473: «چون امام فرياد او را شنيد، گفت: واي برادرم، واي عباسم، واي جان دلم. پس چون باز شكاري كه بر طعمه خود فرو مي آيد، به سوي او شتافت. دشمن را از چپ و راست پراكنده ساخت و پس از كشتن هفتاد تن از آنان به او رسيد.».

[4] ابصار العين، ص 30؛ تذكرة الشهداء، ص 250؛ معالي السبطين، ج 1، ص 447.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 42؛ موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، ص 473.

[6] مقتل الحسين (ع)، ابومخنف، ص 270؛ معالي السبطين، ج 1، ص 449؛ اسرار الشهاده، ص 337؛ موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، ص 473.

[7] ابصارالعين، ص 132.

[8] موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، ص 473.

[9] معالي السبطين ج 1، ص 440؛ المنتخب، الطريحي، ص 431. نكات و پيام هاي اين بخش سوزان عاشورا با ترجمه ي شعرها در گفتار اول از فصل سوم همين كتاب آمده است.

[10] مقتل الحسين (ع)، ابومخنف، ص 270؛ المنتخب، الطريحي، ص 312.

[11] مقتل الحسين (ع)، ابومخنف، ص 271؛ اللهوف، ص 51.

[12] بحارالانوار، ج 45، ص 42؛ الفتوح، ج 5، ص 209؛ وقعة الطف، ص 245؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 109.

[13] در گفتار اول از فصل سوم اين كتاب به طور مبسوط به گزارش هاي گوناگون مورخان از صحنه شهادت حضرت عباس (ع) و كلمات امام حسين (ع) و عكس العمل هاي خاندان او پس از شهادت عباس (ع) و نكات و پيام هاي آن مي پردازيم.

[14] ترجمه ي اشعار از مرحوم آيت الله شعراني است: نفس المهموم، ص 183.